شنبه ۳۰ ارديبهشت ۹۶
یادم رفته چجوری مینوشتیم,چرا مینوشتیم,مگه نه اینکه وقتی غمگین بودم بی وقفه از غمهام مینوشتم و همونجا تموم میشد؟الان که غم چنگ میزنه به روحم داره چه بلایی سرم میاد
یادم رفته چجوری مینوشتیم,چرا مینوشتیم,مگه نه اینکه وقتی غمگین بودم بی وقفه از غمهام مینوشتم و همونجا تموم میشد؟الان که غم چنگ میزنه به روحم داره چه بلایی سرم میاد
حس میکنم به طور خیلی نامحسوس خواب شبانه ام داره کم میشه.دارم میشم مثل بابا.ولی انصاف نبود.من همون موقع هم درد بابارو میکشیدم.میخواستم بابا اذیت نشه...حالا بابا میخوابه من بیدارم.همه خوابن و من بیدارم...بزرگ شدن دردناک من ادامه داره