13امین نه آذر تاریخ زندگی...

پنج روز مانده به تولد کسی که از همان بدو تولد تا همین الان خیلی مظلوم بوده و هست...نهایت زورگویی اش قهرهایی است که در انتها با چند قطره اشک و در آغوش پدر پایان می پذیرد...کمتر پیش می آید کسی را کامل مظلوم بدانم....اولین نفر اوست و بعد پسر دایی...مظلوم است چون تنهاست چون من دیگر نیستم که برایش مساله هایش را توضیح دهم...چون پدر دیگر مانند سابق حوصله ندارد...سنش بالا رفته... تنها کسی که دلمان به او گرم است مادر است که هوایش را دارد...هرچند او هم مانند پدردیگر اعصاب خیلی چیزها را ندارد ...ولی مجبور است به خاطر او ظاهرداری کند..."او"ی مظلوم من...خیلی دوستت دارم

۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
هذیان سرا
۰۴ آذر ۱۲:۵۸
خواهرت؟

پاسخ :

اوهوم
محدثه کوهپایی
۰۴ آذر ۱۹:۱۶
مبارکش باشه :)

پاسخ :

ممنون جان دل
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان