کیسان ابو عمره!

با دیدنش که در رخت خواب تقلا میکند نمیدانم چرا دلم پر از غصه میشود... وقتی گریه میکند و زبانی ندارد که بگوید کجایش درد میکند یا چه دلش میخواهد دلم پر از غصه میشود... کلا وقتی این کودک را میبینم دلم میخواهد ساعت ها گریه کنم!خودم هم نمیدانم چرا... کیان در چشمانش کلی غم دارد....پنج ماهه است و هنوز نمی تواند حتی بنشیند... گهگاهی قهقه ای از ته دل سر میدهد...ولی من نمیتوانم نگاهش کنم...نمیدانم چرا! +من تقریبا پلاک خیلی از ماشین سفیدآی اون مدلی رو حفظم و حتی قیافه بعضی راننده هام یادم میمونه بعد چند ماه!جنون همینه...
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان