* نمیدونم چرا پست قبل فیلتر شده.البته توصفحه اصلی باز میشد اما خود مطلب مشکل داشت انگار(فک میکنم به خاطر عنوانش بود)من اون متن رو در اوج بی حوصلگی نوشته بودم ولی برام مهم بود که بمونه.اگر بنا بود هرچیزی که نوشتم بعد پاک کنم وبلاگی وجود نداشت.به همین دلیل از دوستان عزیز که اینجارو میخونن معذرت میخوام که دوباره این پست رو میبینند
شبکه های م.ا.ه.و.ا.ر.ه.ای نمیبنم و هیچ کششی هم ندارم.یعنی راستش را بخواهید اصلا م.ا.ه.و.ا.ر.ه نداریم!تی وی خودمان هم که خودش را خفه کرده است با حرف های در لفافه!خب پدر آمرزیده ها به ولله اگر بگویید چه خبر است ما هم به هیچ کس بدبین نمیشویم...به طور خیلی عجیبی میخواهم بالا بیاورم روی س.یا.ست.میخواهم بالا بیاورم روی هر چیزی که هرچقدر بی تفاوت تر میشوم بیشتر به من نزدیک میشود...قانون جذب کجاست؟مچاله شده ام روی فرش.از یک آدم با قد معمولی تبدیل شده ام به آدمی حدودا یک متری که دست و پایش را به حالت زیگزاگی جمع کرده و همزمان که این پست را مینویسد تلویزیون برای خودش برنامه اجرا میکند و او در ذهنش در حال به رگبار بستن مسیول تمام ناراحتی هایش است.مشغول خودکشی است.اما این که او در این زمان به دنیا آمده و جوانی اش مصادف شده است بااین دوران ت.... این که سرعت پیج آپ نت خانه شان گه است این که تلویزیون با سلیقه شخصی کار نمیکند و این که سیاستمداری مطابق آرمان های او یافت نمیشود به او چه ربطی دارد که دارد خودش را می کشد؟دست نگه دار.بگذار جوخه های اعدام را بیاورم...