بوسیدن روی ماه

نمیدونم چندمین بار بود داشتم این فیلمو میدیدم.به تعداد گریه هایی که بعدش به یاد تو کردم...به یاد کیف پول پاره پاره ات...آخرین و آخرین و آخرین چیزی که باهات بوده و هنوز وجود داره.نه مثل لباس های خونیت که قبل بردنت به سردخونه از تنت در آوردن.عزیزم..مگه جای سالمی مونده بود از لباست.عزیزم کجایی تو 9تا عید داره میشه نیستی و این اشکای من بوی تازگی میدن.مگه میشه اسمت بیاد یادت بیاد من اشک نریزم.عزیزم.نه ساله که من دم عید دلم هوای تورو میکنه.......

۲ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

براتو میارم گل دسته دسته

انگار که حال بدم توی کل خونه پخش شده بود.چون میخندیدم ولی بی هوا پرسید خوبی؟نگران بود.انگار میدونست دارم سکته میکنم شایدم سکته کردم.نمیدونم.22 بهار از عمرم داره میگذره و هنوز به نتیجه خاصی نرسیدم.کاری واسه انجام ندارم.یعنی کلی کار دارم.پروژه و درس و...ولی هیچکدوم برای من نیستن انگار...نکنه بمیرم یه وقت؟

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان