108

زمانی شده که مردم دنبال هر چیزی برای تمسخر هستند... من هم شدم قاطی آن ها... +ناراحت نباشا!مردم عادتشونه به یچیزی گیر بدن.حالا بری دانشگا همه به قد بلندت حسودی میکنن - مگه چی میگن دربارم؟! + هیچی همینجوری گفتم!!! قبلا هم تافته جدا بافته ای نبودم... ولی حداقل سکوت میکردم... تغییرات 180 درجه ای من از هفته پیش شروع شده است... + میگن ... میخواد از شوهرش طلاق بگیره -اونا از اول هم وصله هم نبودن!!! و مثل طوفانی که فیلیپین را ویران کرد قرار است ویران کند... هرکس.هرچه سد راهم باشد... شاید هنوز کسی متوجه نشده است ولی به زودی خواهند فهمید... که شوخی وتمسخر ... تحقیر و چاپلوسی... با گروه خونی ام سازگارنیست... مگر نمیگویند دیکتاتورم؟بگذارید باشم تا حرفشان دروغ نشود... - بهم میگن یه دنده ای! + راس میگن! - خاله!!! گاهی یک یا دونفر میتوانند آینده و یک عمــِر انسان را تحت تاثیر قرار دهند... الان اصلا برایم مهم نیست که فردا امتحان گسسته دارم یا زبان... چون همان یکی دو نفر خوب کارشان را کرده اند... مکالمات احتمالی من و بابام: - دبیری فرت! ترجیح میدم مهندس بیکار باشم +سکوت.. البته این ها احتمالی هستند...ولی احتمال هم امکان دارد اتفاق شود +تصمیمام فقط در دو صورت عوض میشن.یکی خواست خدا.یکی هم بعد مشورت! +خدایا شکرت که کم مونده... +مدرسه و بعضیا! +بدون فک کردن به نتیجه دارم درس میخونم...ولی خوب میشم!با کارایی که قراره بکنم +اینارو اینجا مینویسم تا بعدها بخونم...هر کدوم از این دیالوگ ها کافیه تا کل اون روز زنده بشن...اینارو نمینویسم که بگن جلب توجه میکنی!!! +اگه حس کنم اینجوریه رمز دار مینویسم و کامنت هارم میبندم...چون نمیخوام آدرس رو عوض کنم +عکسهای ادامه مطلب حیاط مادربزرگ... +یا حق...
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان