براتو میارم گل دسته دسته

انگار که حال بدم توی کل خونه پخش شده بود.چون میخندیدم ولی بی هوا پرسید خوبی؟نگران بود.انگار میدونست دارم سکته میکنم شایدم سکته کردم.نمیدونم.22 بهار از عمرم داره میگذره و هنوز به نتیجه خاصی نرسیدم.کاری واسه انجام ندارم.یعنی کلی کار دارم.پروژه و درس و...ولی هیچکدوم برای من نیستن انگار...نکنه بمیرم یه وقت؟

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
هذیان سرا
۱۵ اسفند ۱۹:۵۴
ببین من نمیدونم چطور میشه به این رسید که چی از زندگیت میخوای و چه کاری رو باید انجام بدی که حس کنی واقعا خودتی و برای اون کار ساخته شدی انگار. ولی میدونم برای این که بهش برسی باید تلاش کنی، شب و روز در تکاپو باشی، کارای مختلفُ امتحان کنی و اگه دیدی حس خوبی بهت نمیدن ولشون کنی و بری سراغ یه چیز دیگه. نکته مهمش اینه که هیچ وقت متوقف نشی. ترمز نکنی. ساکن نباشی و فک نکنی که باید استیبل باشی. باید حرکت کنی و زیر فشار استرس و دغدغه و کار له بشی تا به یه جایی برسی:)
حداقل اینا چیزاییه که من فک می کنم درمورد من جواب میدن:)
خیلی حرف زدم:/

پاسخ :

معصونه نمیخوام فاز منفی باشم.یعنی واقعیتش خسته شدم از این فاز!!ولی خیلی خسته ام.روحی خسته ام همشم تقصیر خودمه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان