يكشنبه ۱۵ اسفند ۹۵
انگار که حال بدم توی کل خونه پخش شده بود.چون میخندیدم ولی بی هوا پرسید خوبی؟نگران بود.انگار میدونست دارم سکته میکنم شایدم سکته کردم.نمیدونم.22 بهار از عمرم داره میگذره و هنوز به نتیجه خاصی نرسیدم.کاری واسه انجام ندارم.یعنی کلی کار دارم.پروژه و درس و...ولی هیچکدوم برای من نیستن انگار...نکنه بمیرم یه وقت؟