24 بهمن

هیچوقت فکر نمیکردم غم مرگ کسی بعد از گذشت سالیان دراز هنوز هم مثل یه زخم روباز باشه که هر لحظه چرک و عفونتش بیشتر میشه.قلب آدم رو بیشتر به درد بیاره میدونم همتون که اینجارو میخونید از ناراحتی و غم نوشتن های من خسته شدید.ولی باور کنید زندگی همینجوری میگدذره.من هیچوقت روزشماری نمیکنم برای این تاریخ و هرسال همیشه چند روز بعد یادم میفتاد ولی امسال صبح که بیدار شدم یادم افتاد.بدون اینکه قبلش فکر کرده باشم.به خاطر همین میگم زخمش روبازه  هیچوقت فکرش رو نمیکردم دردش با گذشت زمان با روحم عجین شه.البته این همه وابستگی و خاطره به خاطر اختلاف سنی کممون.بود...اگه بود الان اون ۲۷ سالش بود...تولدت مبارک کسی که هشت ساله نیستی.هشت سال که مینویسم چشمام گرد میشه.چجوری موندیم این همه سال؟چه خوشی ای بوده که غم نبودنت به چشممون نیومده؟چه خوشی ای بوده که ما هشت سال بدون تو تاب آوردیم؟چه خوشی بوده ؟ چه جوری هر هفته و هرماه و هرسال از راهی رد شدیم که تو اخرین بار اونجا خوابیده بودی...کجایی که اگه بودی هم انقدر به فکرت نبودم حالا که نیستی پررنگ تری انگار...نمیدونم بعضی وقتا که از ته وجودم تو خودم جیغ میزنم و صدات میزنم میشنوی؟خدای من هشت سال...خیلی درد داره.خدا عزیزانتون رو براتون نگه داره.ببخشید ناراحت کننده ام همش.

یا حق

۵ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
هذیان سرا
۲۴ بهمن ۱۸:۳۱
دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا...
+ خدا رحمتش کنه

پاسخ :

سپاس
الهه سالاری
۲۵ بهمن ۰۸:۲۹
خدا رحمتشون کنه

پاسخ :

ممنون
شهلا
۲۶ بهمن ۰۱:۳۵
به اندازه ی دلم گرفت که نمیدانم .چی بگم .
همیشه از نسخه پیچی  برای دیگران بدم میاید که چیکار کنی .اندوهت کمترشود که مگر میشود؟
نمی دانم نسبتش با شما چیست .ولی حتما خیلی عزیز است که نمی توانی فراموشش کنی .هر عزیزی که ازبین ما میرود .گوی تکیه ی از وجودمان با خود زیر خاک میبرد وتا روزی که کنارش ارام بگیریم
منم برای عمه م خیلی بی تابی کردم .ولی الان میگم کاش ارامتر بودم .چرا که برنگشت
فقط ارزو میکنم زودتر باورکنی ماهم فرصت زیادی برای زندگی نداریم
توفکر میکنی 100ساله خواهی شد؟
که خود 100هم یک عدد محدود ی هستش .به اندازه وپهنای روزهای که داری باید زندگی کنی
پس فرصت راازدست نده .
پس متولد روزعشق همیشه به یادت خواهد ماند .سعی در فراموش کردنش نداشته باش که شدنی نیست .ولی به یادش هم زندگی نکن که سخت است این طور زندگی کردن
اگه دوست نداری تایید نکن ولی برای من مهمه توشادتر باشی .
توبا ننوشتن غصه هایت درد می کشی .من نوشتن خوشیهایم
گاهی میگم کاش الزایمر بگیرم .هیچ کس یادم نیایید  خوبی وبدی فرقی ندارد

پاسخ :

شهلا جان ممنون از نظرت.همه حرفات رو قبول دارم.خاک سرده.ولی کاش فقط درد,درد مرگش بود.اتفاقاتی ک افتاد ... نمیدنم چی بگم فقط میدونم مرگ نمیتونه آدم رو انقد ضعیف کنه.این آدم های بی رحم هستند بعد مرگ عزیزان هم دل آدم رو به درد میارن.خیلی روزی سختی رو گذروندیم.خدا برا هیچ کس نخواد
سمیه
۲۶ بهمن ۲۰:۲۴
خدارحمتشون کنه،
از خوندن این پست ودیدن این عکسش خیلی متأسف و ناراحت شدم
ان شااله همیشه لبت خندون و دلت شاد باشه

پاسخ :

ممنون عزیزم
یک آشنا
۲۸ بهمن ۲۱:۱۰
دوست خوبم ، از هر آنچه فکر کنی به مرگ نزدیک تریم و یا برعکس
جوری زندگی میکنیم که انگار قرار است سالهات زندگی کنیم ، از نبودن خوبان در جمعمان ناراحت می شویم ، غافل از که شاید آنها از رنج و ملالت های دنیوی راحت شده اند.
خدا صبر به شما و همه نزدیکان دهد.

پاسخ :

ممنون آشنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان