103

سلام زهرا ببخشید که نتوانستم برای باکت درست کنم زهرا به کسی نگو که من این حرف را به تو زده ام دیشم خواب دایی را دیدم که داشت با من بازی می کرد من سر نماز همیشه او را دعا می کنم و همیشه با خودم می گویم کاش نمیمورد وقت من بزرگ شدم یک دستگاهیی به نام زمان می سازم و زمان را به عقب بر می گردانم و به دایی می گویم که با موتور نرو جاده چون تسادوف می کند و می می رد  آن وقت خوب می شود(منظورش وقتیه که دستگاه زمان  رو اختراع کرده) +نامه ی آبجیم به دختر خالم:) دوتاشونم 10 سالشونه +من موندم چرا نمیدونه تصادف چجوریه!حالا پاکت نوشتنش کشته منو +من اینجا قصد ناراحت کردن کسی رو ندارم.هرکسی دوست داشت بیاد بخونه... +امشب شبی است که شاید صبح نشه...حتی از یلدا هم بلندتره... +ادامه مطلب یه عکس نصف و نیمه وهول هولکی از نامه +همان دم که کسی پیشت نمی موند من خدا بودم...به وقت عیش و مستی ها من عاشق کجا بودم + روی این لینک کلیک کنید.تقریبا در مورد همه صدق کنه فک کنم    click  +یا حق...
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان